به گزارش مجله خبری نگار، پهنه جنوبی شرق کشور نام آوران بسیاری را در دامن خویش پرورش داده که هر کدام از آنها همچون ستارههای درخشان نه تنها بر تارک دیار خویش بلکه ایران زمین و جهان درخشیده اند و به همین واسطه خراسان جنوبی نیز مفتخر است به پدران علمی که ریشه در این آب و خاک دارند و پرورش یافته این خطه از ایران زمین اند.
پدرانی، چون پروفسور محمد حسن گنجی، پدر علم جغرافیا، دکتر محمد شکوهی پدر تعلیم و تربیت ایران زمین، دکتر کاظم معتمد نژاد، پدر علوم ارتباطات نوین ایران زمین، مهدی بلالی مود، پدر علم سم شناسی ایران و...
همین مفتخر بودن به پدران علم خراسان جنوبی به استان هفت پدر علم ایران زمین شهره کرده است.
امروز نیز تولد پدر علم جغرافیای نوین ایران زمین و دانشمند هواشناسی جهان محمد حسن گنجی ست که حدود ۱۲ سال از درگذشت گنج ایران زمین در ۲۸ تیر ماه سال ۱۳۹۱ بعد یک قرن زندگی علمی او میگذرد.
تولد این دانشمند جهانی و افتخار ایرانی بهانهای شد تا مروری بر زندگی گنج ایران زمین که دوم مرداد ماه سال ۹۱ در پارک گنجی بیرجند به عنوان خانه ابدیش آرام گرفت داشته باشیم.
اما نکته جالب توجه در گفتگوهایی که پروفسور گنجی در مصاحبه با رسانهها داشت این بود که میگفت: «هر کجا افتخاری کسب کرده ام خود را فرزند بیرجند معرفی کرده و گفته ام هر چه دارم از آن بیرجند و مدرسه شوکتیه است. چون استخوان بندی علمی من در این جا شکل گرفت»
اینچنین بود که هرگاه به بیرجند میآمد به طور حتم راهی خانه کودکی هاش در کوچه پس کوچههای خیابان خیرآباد میشد و با تنفس در فضای خاطراتش جانی زنده میکرد و آرامشی مییافت.
پرفسور گنجی در بیان خاطراتش همواره از گذران دوران کودکی خود در روستای ماهوک به نیکی یاد میکرد و در بیان خاطراتش بارها و بارها درباره علاقه اش به موطن اصلی اش یعنی بیرجند چنین میگفت: «وقتی خارج از کشور هستم قلبم برای تهران میتپد، به تهران که میرسم دلم هوای بیرجند میکند و وقتی به بیرجند میآیم دوست دارم به خیرآباد بروم»
دکتر محمدحسن گنجی سال ۱۲۹۱ خورشیدی در بیرجند به دنیا آمد. در ۶ سالگی وارد مدرسه شوکتیه بیرجند شد.
در مدرسه شوکتیه رسم بر این بود که به شاگرد نخست، شاگرد دوم و شاگرد سوم به ترتیب مدال طلا، مدال نقره و یک کتاب نفیس هدیه میدادند و گنجی در طول ۶ سال تحصیل ۴ مدال طلا و دو نقره به دست آورد و در جشن پایان دوره که آن مدالها را به سینه زده بودم چنان احساس سربلندی میکرد که به بیان خودش «گویی قلعهی خیبر را فتح کرده بودم».
گنجی پس از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه در زادگاه خود یعنی بیرجند در مهرماه ۱۳۰۹ خورشیدی به تهران رفت تا حقوق بخواند. ولی در تهران متوجه شد که بیشتر استادان مدرسه عالی حقوق آن زمان، فرانسوی هستند و، چون زبان فرانسوی نمیدانست به دارالمعلمین عالی رفت که نخستین بنیاد آموزش عالی آن زمان بود.
دارالمعلمین عالی که در ۱۳۰۷ بنیانگذاری شده بود، دو گروه «فلسفه و ادبیات» و «تاریخ و جغرافی» داشت. گنجی در رشته تاریخ و جغرافیا نامنویسی کرد و پس از سه سال در ۱۳۱۲ لیسانس آن رشته را دریافت کرد.
از آنجا که گنجی در کنکور اعزام به خارج در بخش معلمی تاریخ و جغرافیا مقام اول را به دست آورده بود، ۲۵ شهریور ۱۳۱۲ همراه با حدود ۹۰ نفر دیگر که ۲۰ نفر از آنان از دانشآموختگان دانشسرای عالی بودند، به فرانسه فرستاده شد. چون در دبیرستان شوکتی بیرجند تا اندازهای با زبان انگلیسی آشنا شده بود، او را با ۱۲ نفر دیگر از دانشجویان که به زبان انگلیسی آشنایی داشتند، پس از چند روز ماندن در پاریس به لندن فرستادند.
گنجی مهرماه ۱۳۱۷ به ایران بازگشت و با عنوان دبیر (امروزه در رتبهبندی علمی دانشگاهی به آن مربی میگویند) در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی به تدریس جغرافیا پرداخت.
دوره خدمت دبیری او ۱۴ سال به طول انجامید و، چون با مقررات آن روز هرگز نمیتوانست بدون درجهی دکترا، استاد دانشگاه شود با استفاده از فرصت مطالعاتی در شهریور ۱۳۳۱ به آمریکا رفت.
او پس از دوسال تحصیل در دانشگاه کلارک (در شهر ورستر ایالت ماساچوست) که از مراکز بسیار معتبر آموزش و پژوهش جغرافیا بود، درجه دکترا در جغرافیا را به دست آورد. گنجی پس از بازگشت به تهران، پس از چندماهی به درجه دانشیاری در جغرافیا ارتقا پیداکرد و به موقع استاد شناخته شد.
او پیش از تابستان ۱۳۵۴ که بازنشسته شد به استادی ممتاز دانشگاه مفتخر شد.
گنجی روی هم ۳۷ سال سابقه تدریس داشته است که پس از دانشسرای عالی در دانشگاه تهران و دیگر مراکز دانشگاهی انجام شده است. او از سال ۱۳۱۷ در دانشسرای عالی تدریس کرد. دانشسرای عالی که در سال ۱۳۰۷ بنیان گذاری شده بود، تا آن زمان ۸ دوره و نزدیک ۱۵۰ نفر کارشناس تاریخ و جغرافیا بیرون داده بود.
او با دانش آموختگان دورههای اول و دوم که از او جلوتر بودند و همچنین با فارغ التحصیلان دورههای چهارم و پنجم که پس از او وارد دانشسرای عالی شده بودند، در دوران تحصیل در آن بنیاد آموزشی آشنا شده بودم. وی به دانش آموختگان دورههای ششم و هفتم و هشتم در سال آغاز تدریس در آنجا در کلاس مشترکی درس داده بودم.
همچنین، از سال ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ با همه کسانی که در این رشته و یا در سالهای دیگر در گروه آموزش جغرافیا به تحصیل پرداختند، تماس درسی مستقیم داشت. در نتیجه میتوان گفت که او تاریخ جغرافیای ایران است.
خاطره نویسی از مشخصات زندگی بود دست کم بین ۴۰ تا ۵۰ جلد کتابچههایی از نوع سررسید را در کتابخانه او میتوان دید که رویدادهای روزانه زندگی خود را در آنها نوشته است.
شرح مسافرتهای زیاد داخلی و خارجی و مشارکتهای او در کنگرهها و همایشهای علمی بینالمللی و برخورد با شخصیتهای علمی و به ویژه جغرافیدانها و بازدید از گروههای آموزشی جغرافیا در کشورهای گوناگون و مشاهدات جغرافیایی، از جمله یاداشتهای ارزشمند گنجی است که بسیار آموزنده هستند.
گنجی در ۳۰ سال خدمت دانشگاهیاش به مقامات و سمتهای گوناگونی دست یافت. او خدمت در مراکز غیردانشگاهی را به علت ارتباط کاری با جغرافیا از خدمت در دانشگاه جدا نمیدانست و همواره از فرصتهای مطالعاتی گوناگون مانند مسافرتها و شرکت در کنگرهها و همایشهای بین المللی به سود جغرافیا بهره برداری میکرد و کلاس درس خود را زنده و در حال تکامل و تحول نگاه میداشت.
همکاری ۱۲ ساله او با وزارت راه آن زمان را میتوان اوج همکاری او به مراکز بیرون از دانشگاه دانست که ۵ سال آن با معاونت پارلمانی آن وزارت همراه بود. او از آن ۵ سال برای بنیانگذاری و پیشرفت اداره کل هواشناسی وزارت راه بهره برداری کرد.
سخن از هواشناسی در ایران در دههی ۱۳۳۰ آغاز شده بود و در سال ۱۳۳۵ ادارهای به نام ادارهی کل هواشناسی درون تشکیلات وزارت راه به وجود آمده بود.
از آنجا که پایاننامه دکترای گنجی درباره آب و هوای ایران بود، او را به مدیریت آن اداره برگزیدند.
پیش از آن، واحد کوچکی در تشکیلات سازمان هواپیمایی کشوری وجود داشت که خود زیر مجموعهی وزارت راه بود و دو سرلشگر وزیر راه و ر ییس هواپیمایی کشوری بودند. رئیس هواپیمایی حاضر نبود که فعالیت هواشناسی از آنجا جدا شود و گنجی پنج، شش سال کوشش کرد تا قانون استقلال هواشناسی در اسفند ۱۳۳۷ به تصویب مجلس سنا رسید. او قانون عضویت ایران در سازمان هواشناسی جهانی را نیز به تصویب آن مجلس رساند.
دکتر گنجی دارای آثار علمی زیادی است که بیشتر به صورت مقالههای علمی در مجلههای داخلی و خارجی به چاپ رسیده است. پایاننامه دکترای او درباره آب و هوای ایران بود که نخستین پژوهش دربارهی جغرافیای ایران بود. پایان نامه او در سال ۱۹۵۶ به زبان انگلیسی منتشر شد و تا چند سال تنها منبع دربارهی آب و هوای ایران بود و هنوز هم به آن ارجاع داده میشود.
اثر مهم دیگر او، اطلس اقلیمی ایران است که بارها به چاپ رسیده و کتاب مرجع است. او در نگارش کتاب بزرگی به نام ایرانشهر، که یونسکو برای معرفی ایران منتشر کرد، سهم بزرگی داشته است.
گنجی برای چند دانشنامه مقالههای مهمی نوشته است. او سرپرست بخش جغرافیای نخستین دانشنامهی نوین ایران یعنی دایرالمعارف فارسی به سرپرستی دکتر غلامحسین مصاحب بود و مقالههایی برای آن اثر نوشته است.
نگارش مقالههای مربوط به جغرافیای ایران در دانشنامه بریتانیکا تا چند چاپ با دکتر محمد حسن گنجی بوده است. او مقالههایی به زبان انگلیسی برای "دانشنامه ایرانیکا" نوشته است که در آمریکا منتشر میشود. همچنین، در سالهای پس از انقلاب اسلامی مقالههای بسیاری برای دایره المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه جهان اسلام نگاشته است.
از جمله مقالهای مفصل درباره آب است که به عنوان نخستین مدخل جلد یک دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد و در آن آب را از نظر فیزیکی، جغرافیایی و مباحث مربوط به حجم آب در ایران و جهان اسلام و حتی نظر فقیهان و قدیسها دربارهی آب بررسی کرده است. یکی از دهها مقاله او در این دایره المعارف، مقالهای با نام "اقلیم و اقالیم سبعه" است که به عنوان یکی از چهارده مقالهی برگزیده همهی جلدهای این دایره المعارف جایزه گرفت.
گنجی از نویسندگان پرکار کتابهای درسی نیز بوده است و ۱۴ کتاب درسی را برای دانشآموزان آماده کرده است. او دربارهی چگونگی آغاز این کار چنین گفته است:
"در خرداد ۱۳۳۵ بود که روزی همایون صنعتیزاده از من وقت ملاقاتی خواست و همین که به دفتر محقر آن روز او در طبقه دوم ساختمان کوچکی در خیابان شاه رفتم کتابی کوچک، در قطع بزرگ با جلد رنگی زیبایی به نام جغرافیای طلایی به دستم داد و گفت این یک کتاب درسی دربارهی جغرافیای عمومی برای مدارس ابتدایی است و اگر ترجمه آن را جایگزین کتاب فعلی سال پنجم ابتدایی کنیم، خدمت بزرگی به توسعهی دانش نوآموزان، خود کرده ایم.
او درست می گفت، چون در آن زمان کتاب جغرافیای ابتدایی روی کاغذ بسیار ارزان با نقشههای سیاه و سفید درهم چاپ می شد. صنعتی زاده اضافه کرد که تا مطالب کتاب آماده شود، او فیلم و زینگ آن را فراهم خواهدکرد و کتاب ابتدایی را برابر و مانند جغرافیای طلایی، اما به زبان فارسی برای اول سال تحصیلی آماده خواهد ساخت.
قراردادی به مبلغ مختصر ۷ هزار و ۵۰۰ تومان به نام من و دو نفر از شاگردان خوب و جغرافیدان من یعنی شادروانان دکتر لطفالله مفخم پایان و حسین خلیلی فر منعقد شد و آغاز به کار کردیم و طولی نکشید که کتاب جغرافیای سال پنجم ابتدایی با قطع بزرگ و کاغذ مرغوب و عکسها و نقشههای رنگی دلچسب دانش آموزان به موقع، به بهای ۳۵ ریال منتشر شد و هجوم دانش آموزان در بعضی شهرها برای دریافت آن به قدری بود که شنیدیم بازار سیاه پیدا کرده و تا جلدی ۱۵۰ ریال به فروش رسیده است.
موفقیتی که کتاب جغرافیای پنجم ابتدایی کسب کرده بود، ما را به فکر انداخت که کتابی نظیر آن با همان شرایط و نفیسی درباره جغرافیای ایران برای سال ششم ابتدایی آماده سازیم ولی دشواری کار در این بود که در مورد این کتاب فیلم و زینگ و نقشه و تصویری در دست نبود و باید همه چیز را از آغاز آماده سازیم. صنعتیزاده هنرمند بزرگ و گرانقدر امروز، استاد پرویز کلانتری را که در آن روزها جوانی پرشور و شوق بود پیدا کرد و او سراسر کتاب را با نقاشیهای مناسبحال درباره معیشتهای ایرانی و محیط زیست آنها مزین ساخت.»